نقاشی
از تو یک نقاشی میکشم تورا باآن لبخند زیبایت باآن چشمهای معصوم &...
نویسنده :
mamani
14:48
همدل
کیستی تو؟؟؟؟ ای بهترین داشته ام!!! لذت بودنت را قدر دانم....شکر که هستی.... همدلی کردی با دل من... همدلت هستم تا بی نهایت.... ...
نویسنده :
mamani
14:45
برای پسرگلم
پسرم دنیا بزرگه ولی تو یه دل بزرگتر از دنیا داری عزیزم با این چشای مهربون تو دل هر کی که خوبه جا داری پسرم دنیا بزرگه ولی من تو رو هر جایی که باشی میبینم برات از قشنگترین باغ زمین گلای مهربونی رو می چینم پسرم خدای مهربون ما بچه های خوب و خیلی دوست داره وقتی که از آسمون بارون میاد براشون خوابای رنگی میاره وقتی تو تو خواب می خندی می دونم یه فرشته داره نازت ...
نویسنده :
mamani
16:09
کوچک رویایی من؛ همدم تنهایی من
كوچك رويايي ِ من دنيا اگر خودش را بكشد نميتواند به عشق من به تو شك كند. تمام ِ بودنت را حس مي كنم ... حاجتي به استخاره نيست عشق ما ... عشق من به تو عشق تو به من يك پديده است ... يك حقيقت بي نياز از استخاره و ُ گمان صداي قلب تو ... صداي زندگيست. زندگي را دوست داشته باش نازنين ِ من زندگي را زندگي كن ...
نویسنده :
mamani
16:05
دوستت دارم...
نازنین پسرم همین که تو را دارم ، بهترین هدیه ی دنیا را دارم ، دیگر در بین ستاره ها به دنبال درخشانترین ستاره نیستم ، در میان گلها به دنبال زیباترین گل نیستم. تو کهشکانی هستی از پرنورترین ستاره ها...... ...
نویسنده :
mamani
16:02
شادمانی بی دلیل مادر
این روزها ... گاهی صد بار دست های پسرم را می گیرم و نگاه می کنم . به ناخن هایش ، بند های انگشتانش و به پوستش نگاه میکنم و می بوسمشان ... انگار خدا را در مشت های کوچک پسرم پیدا کرده ام . ب ه چشم های او چشم میدوزم. به لبانش بوسه می زنم و به مروارید هایی سفیدی که تازه مهمان دهان زیبایش شده. . با او بازی می کنم و در آغوشش می فشارمش . «آرام درگوشش میگویم می دانی چرا خدا تو رو به من داد ؟ برای این که روزی هزار بار ازاو تشکر کنم ...» ...
نویسنده :
mamani
15:59
این روزها...
این روزهای من پسرم آرام آرام قد می کشد و من در سایه ی امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم او می خندد و من از شوق حضورش اشک می ریزم او در آغوشم آرام می گیرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم او بازی می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند او حرف می زند به زبانی که کسی جز من نمی فهمدش طبیعت را حس می کند ..... خدا را می بوید و من ............ کوذکانه در سایه ی بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش غیبت بی بهره نمانم این روزهای من پر است از پسرم این روزهای من روزهای عجیبست روزی بی وقتی رو...
نویسنده :
mamani
16:25
دريا باش...
دریا باش تا هر کس لایق توست با تو آرام گیرد و هر کس لایقت نیست در تو غرق شود ...
نویسنده :
mamani
17:23